محل تبلیغات شما

دنیای من



ای وبلاگ طفلی و تنهام

 اتفاق مد نظرم چرا اینقدر از من فراری هستی

به امید اینکه اسفند جانم یه تی به خودش بده و شاهزاده مون را برسونه و اسفند عاشقانه ای رقم بخوره

انشاالله به حق همین اذانی که داره پخش پخش میشه

اذان مغربِ اسفند ماهی


وقتشه قالب وبم را عوض کنم



بعد چهار ماه می نویسم. یادم به اینجا بود ولی حرفی که باید تو این وب بنویسم، اصلا نبود!!

امیدوارم به رحمت خدا و میدونم بخواد، میشه ولی دلم خیلی ناراحته، همین

کسی اینجا رو میخونه؟ یا آمارگیر بلاگ اسکای خرابه!

به امید خبر خوش در زمستان ۹۷


چند روز پیش، وبم یکساله شد!!! برای من خیلی سخته که بگم یکسااااال گذشت و هیچ اتفاق مثبتی در زندگیم نیفتاد و حتی یک قدم به ازدواج نزدیکتر نشدم://

سر از کارای خدا در نمیارم ولی امیدوارم ورق خوشبختی واسه ما هم رو بشه!!!


*یک تصمیم دیگر واسه این وب گرفتم که وقتی به متاهلی دارم نزدیک میشم، یا کل پست های مجردی را رمز دار کنم یا همه پستهای مجردیو توی یک پست بیارم و رمزدارش کنم یا اینکه کل پستهای مجردی را حذف کنم!‌!! که به احتمال خیلی زیاد مورد دوم را انجام بدم.


**یا امام حسین تو این ایام بیشتر صدات میزنیم!! همه را کمک کن. دست منم بگیر و به آرزوهایم نزدیکم کن، الهی آمین///۳ محرم الحرام


تیر ماه هم گذشت و زندگیم همان است:ا 

*یادم باشد یه آهنگ بی کلام شاد شاد روی وبم بذارم البته بعدهااا:ا

**موقعی که وبم را باز کردم و چشمم افتاد به عروس وبلاگ، هری قلبم ریخت، با خودم گفتم آیا این روزها را میچشم اینقدر این زمان و عمر و سن و سال برام مهم بوده و هست که این نشدنه در طی این سالها به کلی ناامیدم کرده

نمیخواستم فاز منفیام رو بنویسم ولی انگشتانم غیر ارادی دارن مینویسن

***بعدش دیدم عروسی تو پاییزه، گفته نه من نمیخوام عروس پاییز شم ولی منظره عکسش خیلی خوشگله و بعدش گفتم دعا کن عروس شی گور بابای فصل وقوعش:اا

****تقریبا یک ماه دیگه تولد وبلاگمه، نمیخوام این یکی وب هم بعد یه مدت بخاطر اتفاق خوب نیفتاده حذف بشه چون یکی دوسش دارم و نوشته هام پر از نکات برای بهتر شدن فضای وبلاگه


سلام تابستونه
سلام از نوع تیرماهیش:))
سه ماه از سال گذشت
خدایا چرا خبر مثبتی نمیشه و من عروس نمیشم، خب دلم تنهاست و بی هدف و بلاتکلیفم:(
دلم میخواد بیام و تو این وبلاگ بنویسم:/ شور و هیجان و عشقولانه هام و شادی خانواده امو بنویسم

خدایا من که فقط از خودت میخوام، چرا یه نگاهی به زندگیمون نمیکنی
خدانگهدار تا عروس شدنم که همین ماه تیر جذابه و خدا میخواد سوپرایزم کنه. ( کاینات بشنوییییید)

دیشب دنبال عکس عشقولانه و عروس دامادی برای بک گراند لپ تاپم میگشتم که یادم اومد یه وبلاگی دارم که گذاشتم برای روزهای عاشقانه زندگیم و به امان خدا ولش کردم. هر چند عاشقانه ای نیس که بنویسم. امسال خیلی دعا کردم تا قبل محرم و حتی اخر ماه رمضون خواستگار خیلی خوووبی برام پیدا بشه و تا این لحظه هیییچ خبری نیس

اگه کسی این نوشته را خوند، دعا کنه!!


* به محض باز شدن مدیریت یادداشت های وبلاگ دیدم این اولین  پست در سال ۹۸ ام نیس. عجبا!!


دلم رهایی میخواد دلم عشق و یار جونی میخواد

دلم یه صبحانه گرم و خوشمزه میخواد با دلی گرم و شاد

دلم یارمو میخواد که بشینم تو این هوای خوب و این خنکای دلپذیر ریز ریز حرف بزنیم و بخندیم و همدیگه را به آغوش بکشیم و بوسه باشد و بوسه

* شاید عشقم همین حوالی باشد


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها